Example in Persian | Translation in English |
---|---|
.بينديا ... چشم هات رو باز کن | Bindiya... open your eyes. |
.چشماتو خوب باز کن اون تو | Keep your eyes open in there. |
اوون ، اوون ، درو باز کن | Owen. Owen, open up! |
.حالا باز کن تا برات توضيح بدم | Now open up and let me explain! |
ترنت"؟" فقط در رو باز کن | Trent? Just open the door. |
وقتي از کار برگشتم تازه چشماش رو باز کرد | It wasn't until I fired the first shot, then she even opened her eyes. |
همه خواهن شد او دهنشو باز کرد | I was perfectly happy and then she went and opened her big mouth. |
همين چند لحظه پيش چشماشو باز کرد | He just opened his eyes a little while ago. |
زماني که قطار به ليون نزديک ميشد مهماندار جلوي کوپه ي خانم در زد و يکي درو باز کرد | As the train approached the Gare de Lyon, the steward knocked at the door and it was opened. |
... اون چشماشو باز کرد | She opened her eyes.. |
اين يه بسته غذا رو باز کرده که سکه بخوره | She opened up a Chinese food bag to eat money. |
نمي دونم، اون سفره دلشو واستون باز کرده بود، اون تشکر ميکرد | I dont know. He opened his heart, he thanked. |
خب ممکنه وقتی برق رفته اونا جعبه قرمز رو باز کرده باشن | So, they must've opened the red box when the lights went out. |
،پدرم يه فروشگاه تو سوتهال براي من باز کرده .اسمش رو گوروکريپا گذاشته | My father opened a store for me at Southall, it's named Gurukripa. |
.سلطان ما ي راهي به سعادت رو واسه تون باز کرده واسه همينه که دارين خيانت ميکنين؟ | Now our Sultan has opened a path to glory for you. ls this why you treason? |
وقتی صبح باز کردیم همونجا پارک بود | That was parked there when we opened up this morning. |
این یه رستوران جدیده که ما امروز باز کردیم | This is a new restaurant we opened today. |
چهار مرد ريختن سرمون و . خزانه بانک رو باز کردند | Four men took it over and opened the safe. |
اونا درو باز کردند جيرجيرک رو خسته و پريشون ديدند | He opened the door, and saw the grasshopper there, dishevelled and exhausted. |
و وقتي که در جعبه رو باز کردند . بوي عطر آزاد شد | And when it was opened, a perfume was released. |
زمانيکه چند سال بعد اون شخص با سربازان مزدور خودش به شهر برگشت تعدادي از شهروندان اتن نه تنها دروازه شهر رو براش باز کردند بلکه همراهيش هم کردند تا اون شخص بتونه تمام سران حکومت مردمي رو هم اعدام کنه | When he returned years later with an army of mercenary, those same citizens not only opened their gates for him, but stood by while he executed members of the League of Government. |
اونا دروازه رو باز کردند ؟ | They already opened the gate? |
...رفتم بانک و برات يه حساب سرمايه گذاري .جديد باز کردم... .پدر ديگه دستش به اين يکي نميرسه | I went to the bank and opened up a new trust account for you... one that Dad can't touch. |
آره ، وقتي من اون در رو باز کردم | Yeah, that's right. When I opened up the door. |
، "نه ، "جيمي ديمن . باهام تو مشروب فروشي که باز کردم همراه بود | No, Jimmy Damon was for a bar that I opened. |
,با اين گودالي که من باز کردم .مشکلات زيادي به وجود مياد | With this hole l've opened, there could be all kinds of problems. |
تازه استودیوی ضبط خودم رو .توی مرکز شهر باز کردم | I just opened up my own recording studio downtown. |
برات کافی نیست که دیدم رو به نسبت به لذت زندگی باز کردی؟ | Isn't it enough you've opened my eyes to the joy of living? |
تو تازه رستوران دومت رو تو "بِورلی" باز کردی نیازی نیست بگم که اختیارش رو دادی دستِ چه کسی | You just opened a second place in Beverly, not to mention who you plucked to run the joint. |
روزی که اینجا رو باز کردی | The day you opened this joint, |
پس تو نامه رو باز کردی بله.. | - So you opened the letter! ? - Yes I did... |
بعد تو رفتی یه دانشکدۀ تقلبی باز کردی | So you opened a fake college. |
من رو جعبه رو قبل از اينکه باز کنم نخوندم و نميشه چعبه اي رو که باز کردي برش گردوني | I didn't read the box before I opened it and you can't return a box after you opened it! |
اونو دادم به بابات ...قبل از اين که نامه رو باز کنم | Actually, I gave it away to your dad, I guess, before I'd opened the letter. |
... اگه از هشت صبح هم باز کنم بازم خرجم در نمياد | I wouldn't make it even if I opened at 8:00 a. |
... فقط مي خواستم اون عقده لمس کردني رو که ... داشتم باز کنم | I would've just opened up at the slightest touch. |
حتی اگه پرونده رو دوباره باز کنیم که البته همچو اتفاقی نمیفته هیچ میدونی چقد سخته به استناد سوابق تلفنی قرار قضائی بگیریم؟ | Even if we got the case reopened, which isn't gonna happen, you have any idea how hard it is to get a warrant for phone data? |
ما باید باز کنیم دوباره او در رو که اون ازش اومده | We opened the door and it came through. |
بعد از اون ،ما نقاشي ها رو مي گذاريم توي کپسول و بعد از گذشت 50 سال از امروز يک گروه از بچه ها درست مثل خودتون اون رو باز خواهند کرد تا ببينند شما چه تصوري در مورد آينده تون داشتيد | Then we'll put the pictures in the capsule, and 50 years from today, a group of children just like yourselves will open it up to see what you drew. |
# بدون اینکه حتی چشمانت را باز کرده باشی # | # Without even opening his eyes. # |
اما ناگهان واشنگتن متوجه شد که ممکن است .با اين کار لانه ي کرم ها را باز کرده باشد | However, Washington suddenly realised that it pried open a can of worms. |