ضرورت شناخت کارکردهای فرهنگی در جوامع

چکیدهفرهنگ عامل ایجاد ارزشهای اجتماعی و تداوم بخش آنهاست که افراد جامعه با توسل به آنها ، نیازها و خواسته های خود را سامان بخشیده و اهداف خود را برای آینده تعیین می کنند. انسان برخلاف حیوان که محصور طبیعت است، در اثر زیستن در فرهنگ، واقعیت را با توجه به معناها می آفریند و براساس معناهای تنظیم شده رفتار می کند. بنابراین از طریق فرهنگ است که وی تبدیل به موجودیتی فرهنگی شده و هویت فرهنگی پیدا می کند. همان گونه که موجود زنده از راه وراثت طبیعی، غریزه های طبیعی را به ارث می برد، موجود فرهنگی نیز از راه وراثت اجتماعی، غریزه های فرهنگی را به ارث می برد. فرهنگ مهم ترین عامل حفظ دستاوردهای نسل پیشین است، اساسی ترین عامل انتقال میراث گذشتگان زبان است که خود از عناصر اصلی فرهنگ به شمار می رود. فرهنگ عامل وحدت و انسجام بخش نظام اجتماعی است، بدین معنا که با تعیین و استقرار نظام رفتاری افراد در درون نهادها و ساختارهای اجتماعی، نظامهای رفتار جمعی را که باعث متمایز شدن جوامع از یکدیگر می شود، به وجود می آورد. فرهنگ جوامع در گذشته های دور، تحت تاثیر تحولات داخلی جوامع با تغییرات آرامی از نسلی به نسلی دیگر منتقل می شده است، این سرعت کم، تلقی وجود ثبات برای فرهنگ ها را تداعی کرده است، اما با سرعت گرفتن پیشرفت های علمی و فنی، گسترش ارتباطات، جابجایی گسترده جمعیت ها، امروز موضوع تغییر و تحول در فرهنگ جوامع به یک موضوع جدی و حساس تبدیل شده است و در حالی که از سوی گروهی از اندیشمندان، بحث یکدست شدن فرهنگ جهانی یا جهانی شدن فرهنگ و حذف تدریجی فرهنگ های بومی مطرح است، گروهی دیگر در تلاش برای کشف راهکارهائی برای حفظ و تقویت فرهنگ اصیل خویش می باشند.