پاد
ظاهر
فارسی
[ویرایش]- پیشوندی که معنای ژود، ضد و مخالف را میرساند مانند: پادزهر.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- پسوندی که معنای دارنده و نگهبان را میرساند مانند:
آذرپاد به معنای نگهبان آتش ، دژپاد به معنای نگهبان یا محافظ قلعه ، پادشاه یا پادشه به معنی نگهبان خوبی
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
اسم
[ویرایش]- پات: تخت، سریر.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
برگردانها
[ویرایش]- انگلیسی
- anti